مصاحبه ی جدید دختر شاه پریان با بهار
-آخر برای چه، این قدر دختر شاه پریان را می چزانند؟
این عزیز بارها سفر کرده به دیار از ما بهتران و بیرمنگام انگل ستان، شب عیدی هوس دیدار ایران باستانی به سرش زد و در گفت و گو با "بهار" شعر و ترانه سرداد و در دستگاه دشتی داد سخن را سیاستمدارانه آن گونه که در خور جایزه ی شایستگی ورزش بانوان جهان باشد، به گوش طوفان های سبز پوش "اوبامایی" رسانید.بسیار گریستم هنگامی که گفت:
"دارایی های عجیب و غریبی که به خانواده ی ما نسبت می دهند،دروغ است.طبق شایعات که با هدف ساخته و پرداخته شده اند،من کلی برج و ویلا و منزل و رستوران و حتی املاک دیگر در شهرهای مختلف ایران و لندن و کانادا دارم(دارم یا ندارم؟!)ویلای آن چنانی در کلار دشت و،کاخ در لندن ،آزاد راه در کانادا، رستوران بوف،ساختمانی عظیم در شهرک غرب،اسب های بسیارو خیلی چیزهای دیگر که همه ی این ها دروغ است."
تعجب کردم که بدخواهان چه قدر انگ و برچسب تولید کرده اند و به یک بانوی مستمند و مستحق چسبانیده اند.آخر حساب نکردند که هرچیزی حد و اندازه ای دارد و شایعه هم اندازه می خواهد تا مفید فایده قرار گیرد!این بانوی سبزینه پوش ، در حالی که آدامس خود را به سقف دهانش می چسانید ،آب شیرین عبادی ...ببخشید آب شیرین دهان خود را قورت داد و گفت:
"من در انگل ستان تنها زندگی نمی کردم با پسرم بودم و سالی چند بار به ایران می آمدم و سالی چند بار هم همسرم به انگل ستان می آمد. به هرحال همسرم این جا مشغول کار بود و من آن جا مشغول درس خواندن. دوره ای هم دختر و دامادم به من ملحق شدند."
اِ...اِ...اِ...ببین بعضی ها چه گونه همین طور بی حساب و کتاب به دختر شاه پریان اتهام مال و منال داری بسته اند!آ خر حساب این را نکرده اند که با چه سختی باید بلیت تهیه کرد!واقعا" سرشان توی حساب نیست که چه قدر ،هر بارخرید بلیت آن ور آب ،هزینه روی دست آدم "ندار"می گذارد.اگر می دانستند که قیمت ملک و زمین در انگل یس* چه اندازه بالاست ،همین طور هورت وهورت شایعه ساز نمی کردند!همسر بدبخت این بنده ی خدا،در عین عذب بودن مثل چی کار کند تا بتواند هزینه ی سنگین هواپیما را بپردازد و کرایه منزل بیرمنگام را جفت و جور کند تا بلکه بانویی سیاستمدار و ورزشکار و دوچرخه سوار و هیشه بر خر مراد سوار بتواند با فلاکت و بدبختی دکترای کوفتی اش را بگیرد آن وقت یک مشت آدم حرف مفت زن این طوری پشت سر دختر شاه پریان صفحه بگذارند!آیا این کار درست است؟ نه والله! نه بالله!که چی؟ !هان...که جایگاه فدراسیون اسلامی ورزش زنان را راه اندازی کند و مسابقات ورزشی زنان مسلمان را طبق موازین "کلی سؤال "در عرصه ی جهانی ارتقا ببخشد. حالا به نظر شما نباید چنین اعجوبه ای را روی سر گرفت و حلوا حلوا کرد؟پس "مسلم نیوز" حق داردجایزه ی "حبیب" یعنی "حبیب توره "کاپیتان باشگاه فوتبال منچسترسیتی و بازیکن تیم های ملی ساحل عاج را به دست مبارک این شیر زن میدان اصلاحات اهدا کند.آیا این کم افتخاری برای ملت ایران است؟!تا بترکد چشم حسود!که نمی تواند این همه نخبگی را ببیند!حالا همین آدم های حسود"ندید بدید"می گویند: برادر دختر شاه پریان از مرزهای غربی بدون پرداخت گمرگی برای یک مشت بی چاره ی "ندار" اتومبیل "بنز "وارد کرده است و وقتی رییس گمرک وقت مقاومت کرده با استفاده از اقتدار پدر نسبت به تعویض آن مرد بی بصیرت اقدام انقلابی کرده است! مسؤولی که این مقدار جنم ندارد که طلبکاری پدر شاه پریان را از انقلاب درک کند ،عزل که چه عرض کنم، فقط به درد لای جرز می خورد!اوهنوز ندانسته است که بعضی ها آن قدر شیخوخیت دارند که اگر حرفی زدند و یا خواسته ای داشتند ،فوری باید اجابت کرد حتی اگر فراتر از قانون باشد!ما که نباید این وزنه ها را با قانون تطبیق دهیم .قانون را باید با آن ها بسنجنیم .در هر حال چون چنین گزارشی در دوره ی هشت ساله ی اصلاحات پخش شده است چنانچه درست هم باشد،عرفا" پذیرفتنی است!در ضمن ثابت نمی کند که این خانواده بعد از انقلاب ثروتمند شده باشد! کسانی که تهمت می بندند باید فردای قیامت جواب این چند تا کارگر زحمتکشی را بدهند که در مزارع با برکت رفسنجان عرق ریخته اند و خون دل خورده اند تا چند تا نهال پسته به عمل بیاید! اگر این چند تا نهال پسته نبود ،خرج ادامه ی تحصیل در رشته ی حقوق سیاسی بین الملل جور نمی شد!واقعا" که بعضی ها بخیلند و نمی توانند این چیزها را ببیند!اصلا" این کسانی که این شایعه ها را درست می کنند، می خواهند بحران درست کنند!که چی؟ که پدر مظلوم دختر شاه پریان بیاید میانجی گری کند و هی همین طور بحران ها را پشت سر هم برطرف نماید.
دختر شاه پریان همین طور با "بهار "نجوا می کرد و می گفت:
"خیلی ها از جناح های متفاوت با ایشان (یعنی با پدر دختر شاه پریان-شیرفهم شدید!)ملاقات وگفت و گو دارند.از طرف دیگر ما بچه ها همیشه از طرف مردم ، اشخاص و چهره های مختلف با دیدگاه های متفاوت ،پیغام دریافت می کنیم تا به(ایشان)برسانیم...اعتقاد دارم که هنوز هم دیر نشده و می توان راه حل های ارزنده ی (ایشان) و پیشنهادهای دیگران را برای برون رفت از بحران مورد توجه قرار داد".
نه شما بگویید ،آدم با این همه دلسوزی گریه اش نگیرد؟؟؟ این همه جناح و باند و حزب و دسته و سازمان وگروه و تشکیلات در طول سی سال گذشته مثل علف خرس از زمین روییده اند،که معلوم هم نیست حرف حسابشان چیست؟!وقتی یک دفعه با فرمان واحد بر سر ملت آوار می شوند و همین طوری به رنگ سبز در می آیند و فریاد می کشند:نه غزه نه لبنان /جانم فدای ایران/دلار،دیناریا تومان/یک دفعه بحران زاییده می شود،کسی باید باشد که میانجی گری کند.دستی بر سر این طرف بکشد، سبیل آن یکی را چرب کند!تا بالاخره ماجرا خاتمه یابد.حالا اگر ملت هم زیر پا له شدند، غمی نیست ،خمبگان هستند!ببخشید نخبگان هستند یعنی اصلا"فلسفه ی وجودی اشان همین بوده است که در چنین روزگاری قضیه را به یک شکلی ماست مالی کنند!دختر شاه پریان همین طور با"بهار"درد دل می کرد:
"ایشان(بابا)همیشه رویه ی متعادلی داشته (عین هلو)و باتدبیر(سیاست بازی)به بحران ها فایق شده،ولی اکنون به جای میانجی گری،نظراتش را صریح اعلان کرده است ".این یکی را همه شهادت می دهند که بابا نامه نوشت و گفت ،اگر میانجی گری مرا نپذیرید ،کشور به آشوب کشیده می شود.و وقعا"هفت ،هشت ماه کشور بر هم ریخته شد تا سر انجام مردم در نهم دی و بیست و دوی بهمن شتر فتنه رانحر کردند.
این دختر چه قدر حرف برای گفتن دارد!"بهار"هم گوش شنوای خوبی برای شنیدن این نوع حرف ها دارد:
"(بابا)صریحا" اعلام کردند که در انتخابات از هیچ طرف حمایت نمی کنند(کسی که همیشه می خواهد میانجی باشدبهتر است که همواره در سایه بنشیند و روشنایی را رصد کند!)به نظر می رسدکه آن ها(بدخواه ها)مخصوصا"از قبل از انتخابات و به طور خاص از مناظره ها،با برنامه ای از پیش طراحی شده این سیاست را دنبال کردندکه(ایشان) رامقابل خود قرار بدهند(لابد می خواسته اند بگویندکه شتر سواری ،دولا دولا نمی شود.یا زنگی زنگ باش یا رومی روم!)به نظرم فکر این جا را نیز کرده بودند(لابد از تجربه ی صدر اسلام در مدینه الهام گرفته بودند و نمی خواستند توسط انقلابی نمایان از پشت خنجر بخورند!)این یک سناریو بودکه از اول نوشته شده بودو حالاهمان را دنبال می کنند(نفست بالا بیاید بگو:"المؤمن الکیس الفطن ").
هق...!هق...!ببخشید ،دست خودم نیست،همین طوری بغض بیخ گلویم را می گیرد.وقتی می بینم عده ای فقیر و نادار "بیرمنگام نشین " برای ادامه ی حیات خویش هیچ طرح و برنامه و سناریویی ندارند،دلم به حالشان می سوزد!"باور کنید گریه ام گرفت".هشت ماه فتنه ی سبز بعد از انتخابات، همین طور الله بختکی اتفاق افتاد و شهدای بسیجی و مردمی ما همین طور بی برنامه وخدا خواسته مثل برگ درخت بر روی زمین ریختند و آبروی ملت ایران همین جور بی هدف و علی حده بر زمین ریخته شد.بیرمنگام نشینان خوششان باشد! لندن نشینان با دمشان گردو بچینند!چشم ملت ایران همیشه روشن باد با این همه نُخبه ی خُمبه!!
_______________________________________
*انگلیس را نمی آوریم تا به کسی اتهام انگلیسی نزده باشیم!درجریان باشید !
_____________________________________________________________